احساس من اینست
به سان قطره ی باز مانده ای از باران حضورت
به شوق دیدار تو
روی گلبرگی به زیر پرتو افتابی که ندیده بودمش این سال ها
به تماشای تو نشسته ام
اسمان بی دریغ
هم کوه،هم رمز خواسته های نا خواستنی ام
اکنون که به مصاف سال های تبعید
به کنار دلم شتافته ای
دستانت را به دستم بسپار
و دریغ مکن از من....هر انچه که باید باشد
حتی روزها ،شب ها و ارامشی که
از تو ابدیت می شود...
می شود در دلم تا ابد
همان حسی که بدان دچارم
و به دچارش تو را دوست می دارم
1 comment:
mara , dar miane tanhaee ja gozashtei
bazgard
in taghdimeye aftab ast dar bafteye asmanie man
aram mara ta abad andishe biafrooz
ai no gole giti
kin naz
be elnaze zaman daradam aknoon...
Post a Comment