و وقتی اضطراب از گوشهای یک زخم
تا سکوت
اویزان شد
چون ناگریزی از سقوط
پروانه ای که شمع بهانه اش بود
و چشمانش می بارید
به یاد کردنت زیر لب
کوتاه ترین فاصله اش تا مرگ
همین چند خط
و یک دنیا دلتنگی
یک راه و دیگر هیچ
شوق وصل محبوبی که رفت
و سوخت
پروانه ای که از آتشت گذشت
89/4/3
No comments:
Post a Comment