انگیزه های درون وجودم
تو را فریاد می زنند
چه بس دور...چه بس نزدیک
تن پوشت را در اور
بیارام کنارم
اندکی خدایی کن
و خدا گونه
مرد شب های تنهایی ام شو
جرقه های مرتد ذهن
این عقل باز مانده از اتفاق تو
تو را فریاد می زنند
چه بس دور...چه بس نزدیک
چه بار دا...چه بی ردا
تن پوش این فرسنگ ها تبعید
در اور از تنم
لمس پوست گرم تو
شفا دهنده ی خوبی است
7/5/89
No comments:
Post a Comment