Saturday, April 3, 2010

24

دو چشمت را ببند

لحظه ای ارام گیر

بگذار درک زندگی

خویشتنت را فرا گیرد

دو دستت را بالا ببر

صدا بزن

پروردگارا...پروردگارا

شب را سپری کن

روحت را نشانه بگیر

ارم ارام زمزمه کن

پروردگارا...پروردگارا

اخرین روزهای زمستانت را

تک تک بشمار

دو چشمت را ...دو دستت را

اب حیات بده

بلند بگو

پروردگارا...پروردگارا

اتش عشق را فروزان کن

عاشقانه..صادقانه صدا بزن

پروردگارا....پروردگارا

انسانیت را لغت به لغت تکرار کن

ازمون و خطایت را امضا کن

سر بلند و بلند قامت صدا بزن

پروردگارا.....پروردگارا

بگو

مگر شده است لحظه ای یاد کنی و یاد نکندت

مگر شده است لحظه ای بخواهی و نخواهدت

مگر شده است لحظه ای بدانی و نداندت

پس ای انسان چشم بسته

شراب عشق بنوش و مستانه صدا بزن

می خواهی امشب تو را جان دگر بخشد

می خواهی امشب تو را بار دگر بخشد

می خواهی امشب تو را شام دگر بخشد

بند بند وجودت را بندگی کن و صدا بزن

پروردگارا...پروردگارا

با سیلاب اشک راهی سفر عشق شو

فریاد بزن

پروردگارا....پروردگارا

او از تو و تو از او

او از عشق است و روح از او

او همه اوست و همه جان ها به اوست

ای انسان فراموش کار

پس چرا هنوز ساکتی

سکوت نافرمانی را بشکن

جلوه ی عشق را بفرما

اتش ازل را سیراب کن

مدح فرشتگان را ان خود کن

بلند شو...بلند شو

صدا بزن

پروردگارا....پروردگارا

No comments: