Saturday, April 3, 2010

23

لحظه ها دمق از کنایه ها
حس دگرگون بی وزنی
از سر انگشت وجودم خوب پیداست
از سکوت تقدیر
چشمان خواب زده ام به خواب رفته است
این رکود
این خواب زدگی
ارامشم ربوده
زنجیر پایم بی تابم کرده است
عجب رعبی دارم از شب های انتظار
چشم هایم کور
اما هنوز
لمس دستان تو را در اغوش دارم

No comments: