امشب برایم جشن گرفته اند
تو هم دعوتی
بدون من
سر راه
مانعی می گذارند
دعوت نامه ام را قیچی می کنند و
دعوت نامه ی عمر می دهند دستم
انگار خدا باز عمر دوباره داده است به من
انگار باز نگاهم کرده است
دست روی سرم کشیده است
دعوتم کرده است
من به مهمانی خدا
تو به مهمانی دیگری
من نزدیک از تو
تو دورتر از من
امشب
دل تکانی کرده ام
امشب خدا
هدیه اش را داده است
89/1/4.
No comments:
Post a Comment