Wednesday, March 31, 2010

14

از دریچه ی نگاه من

پنجره ی اشتی فریاد دلتنگی دارد

ابر های اسمان پایین امده اند

غصه ها روی شیشه ی مه گرفته

اشک ریزان زمزمه می کنند

از دریچه ی نگاه من

سکوت انتظار 4 دیواری است

که یک وجهش بازشوی عشق دارد

همان دیواری که زمانی

پنجره داشت

از دریچه ی نگاه من

قلم صورت گر من

کلمه ها را جا به جا می نویسند

و چشم هایم به لرزش دستانم می خندد

از دریچه ی نگاه من

سال ها اسیری

به یک روز تبعید از تو

می ارزد

از دریچه ی نگاه من

پنجره باز است

گرچه هوا مه الود و بارانی

گرچه اتاق سکوت محض است

گرچه دستانم می لرزد

اما خیال تو

لحظه ای تنهایم نگذاشته است

ای یار

No comments: