Monday, September 7, 2009

12

12
ترس
ازنبود واژه ای برای گفتن
شانه ای برای تکیه
نرم نرمک وجودم را فرا می گیرد
ترس
به ازای تک تک روزهای سپری شده بدون حضور تو
از خواستنی ترین ارزوها
در محفل باد ها اویزان
ترس
حضور تنها یک صدای تکراری
سکوت اتاق
و پنجره ای که تار عنکبوت بسته است
وجودم را نشانه گرفته است
ترس
از وخیمی قدرت گریه
فسون پاییز
و نبود چتر تو!
یعنی این بار خیس خواهم شد؟
می ترسم
به خدا می ترسم

No comments: