12
ترس
ازنبود واژه ای برای گفتن
شانه ای برای تکیه
نرم نرمک وجودم را فرا می گیرد
ترس
به ازای تک تک روزهای سپری شده بدون حضور تو
از خواستنی ترین ارزوها
در محفل باد ها اویزان
ترس
حضور تنها یک صدای تکراری
سکوت اتاق
و پنجره ای که تار عنکبوت بسته است
وجودم را نشانه گرفته است
ترس
از وخیمی قدرت گریه
فسون پاییز
و نبود چتر تو!
یعنی این بار خیس خواهم شد؟
می ترسم
به خدا می ترسم
ترس
ازنبود واژه ای برای گفتن
شانه ای برای تکیه
نرم نرمک وجودم را فرا می گیرد
ترس
به ازای تک تک روزهای سپری شده بدون حضور تو
از خواستنی ترین ارزوها
در محفل باد ها اویزان
ترس
حضور تنها یک صدای تکراری
سکوت اتاق
و پنجره ای که تار عنکبوت بسته است
وجودم را نشانه گرفته است
ترس
از وخیمی قدرت گریه
فسون پاییز
و نبود چتر تو!
یعنی این بار خیس خواهم شد؟
می ترسم
به خدا می ترسم
No comments:
Post a Comment