Friday, September 4, 2009

10

10

از راه رسیده ای

دستت را می گیرم

تمام تنت خاکی شده است

نگفته بودی تنهایی خاکت کرده است

زیر چتر من

یک لقمه نان و ریحان گیر می اید

اگر دستانت را به من ببخشی

قول می دهم

واژه ها

اتقال این همه حرف

پشت ان بغض معنا دار

به حکم جاری شوند

با من بنشین

با من بیارام

دست تو اینک دست من است

دیگر خاکی نیستی

قول می دهم

تنهایت نگذارم!

13/6/88

No comments: