10
از راه رسیده ای
دستت را می گیرم
تمام تنت خاکی شده است
نگفته بودی تنهایی خاکت کرده است
زیر چتر من
یک لقمه نان و ریحان گیر می اید
اگر دستانت را به من ببخشی
قول می دهم
واژه ها
اتقال این همه حرف
پشت ان بغض معنا دار
به حکم جاری شوند
با من بنشین
با من بیارام
دست تو اینک دست من است
دیگر خاکی نیستی
قول می دهم
تنهایت نگذارم!
13/6/88
No comments:
Post a Comment