11
نه به عاشقانه هایت شک بردم
نه به قلب پر از رنج تو
حتی اگر واژه گانم مسیر چشمانت را نپیمایند
حتی اگر زمانی برای ارمیدن
کنار دغدغه های تنهایی نباشد
از پشت سرت ایینه ات را دیدم
وقتی که خواب بودی
شکاندمش
اکنون دیر غصه نخواهی خورد
دیگر مرا نمی بینی
همان تقدیر مقدری که در دل داشتیم
نه دست های تو خائن اند
نه چشم های من دروغ گو
همین حس بودنت
شایعه ها را گریزاند
باور از عمق وجود تو
روی تنم باران ریخت
نه عزیز دل من
خواب نیستم
من رویای لحظه های غریب تنهایی تو ام
من عاشقا نه ای از عاشقانه های وجود توام
و تا ان جا که نفس هایم اجازه دهد
"دوستت دارم" را در زندگیمان میگنجانم
No comments:
Post a Comment