به سلامتی ثانیه های بودنت
سال های نبودنت را قورت داده ام
می توانی حدس بزنی
چگونه می توان
عمق وجودت را
از بند های تنم بالا بکشی؟!
به هنگامی که
خاستگاهِ روحم
پلک هایی است که می زنی
پرنده ای که در دلت
ارزوی پرواز
چهار دیواری ِ اتاقش است
چگونه می توان
دست کنی در درلت تا ارنج
بگویی بیرون بیا بس است دگر
گرچه هنوز نمی دانی
هزاران دست هم قرض بگیری
تا گریبان در دلم اسیر شده ای
و ازادی ات
چهار دیواری ِ دلم است
که تو را عاشقانه
می پرستد
2/23
No comments:
Post a Comment