چه مغرورم پس از سال ها
حروف چینت را اماده کن
سرنوشت
یک دستِ دیگر مانده است
من عاشق خط خوردگی هایتم
سرنوشت
به دیدارت امده ام
تبعید شده از رنج های سالیان
چه مشتاق امده ام
با مشتی پر
چه باک
انسانیتم
بهای برده های این روز هایت
توانستی بیا جلوتر
بگذار دلِ سیر بسیرمت
سرنوشت
چه بی تاب امده ام
پای پیاده...راه دراز
از تاول های چرکین تو
شاهد از شب بیداری هایم اورده ام
سرنوشت
حامله ام
کور کو رانه پیمانه ام شکاندی
اثرت ماند...
سرنوشت
هم بازی ات امده است
دیگر زمانی نمانده است
در سکوتِ این اتاق
این بار پیدات خواهم کرد
26/2
No comments:
Post a Comment